FarjamCenter

کی میخوایم یاد بگیریم چطور با احساسات مردم برخورد کنیم؟ کی؟

اشتراک گذاری :
Facebook
Telegram
WhatsApp

 

بسيارى از شما طور ديگرى فكر ميكنيد اما
همانطور که ما بخوبى میدانیم:
تمامی لحظات انسانها درنهايت ؛فقط با احساساتشان تعریف میگردد نه با افکار,نه اعتقادات و نه هیچ چیز دیگر…
يعنى نهايتاً اين مهم نيست كه من با كدام باورِ شما هم عقيده ام و به طرز فكر شما احترام گذاشته ام يا نه..؟!!
تنها چيزى كه واقعاً اينجا براى شما اهميت داره و ميزان حال خوبِ شما رُ تعين ميكنه اينه كه “آيا من احساسات شما رو دراين لحظه درك ميكنم؟” ؛ “آيا من احساسات شما رُ جريحه دار كردم؟”
اگر من با احساسات شما همسو باشم و دركتان كنم من براى شما آدم خوبيم حتى اگر اعتقادات و باورها و أفكار من با شما متفاوت يا حتى مخالف باشد.
ولى اگر حتى به تمام معتقدات شما هم مو به مو معتقد باشم و با هم يك دسته أفكار رُ دنبال كنيم اما در لحظه ، قادر به درك و شناختِ احساسات شما نباشم و پاسخ مناسب به نياز احساسى شما ندهم،…من آدم خوبى از نظر شما نخواهم بود.
پس واقعاً حتى خوبى و بدى من را “ميزان توانايى من در درك احساس شما و پاسخى كه به احساسات شما ميدم” معلوم و معين ميكنه.
از این رو ميزانى كه شما به احساسات ادمی أرزش قائليد، حایز اهمیت میباشد.
به اين موارد توجه كنيد:
١-هوش كم IQ
٢-هوش كم احساسى EIq
٣-درک پایین
٤-نياموختنِ “هنرِدرك كردن” در خانواده و جامعه
٥-تمرین نکردنِ آن
٦-وحتی تلاش نکردن برای یادگیری
اغلب ما به دلایل بالا ،تواناییِ درک کردنِ احساساتِ دیگران را نداریم و غالباً اين كار براى سيستم عصبى ما بسيار كم اهميت شناخته شده، حتی فکر کردن به عواقب کارهایمان و اثراتش روی دیگران برایمان بی اهمیت يا گهگاه بى معنى است.
بسيارى از شمااا هنووووز نفهميده ايد كه تمااااااام رسالت شما، كه تماااااام هدف شما، كه نهايت دليل و علت شما؛ آن باشد كه در اطرافيانتان احساسِ خوب ايجاد كنيد. با اميد دادن… با ساپورت كردن… با تشويق تواناييها و كارهاى خوبشان…
هنوز حتى پدر مادرها نفهميده اند كه:
“(( وظيفهً پدر و مادرى تنبيه و باز داشتن فرزندانمان از كار بد نيست؛ و تنها وتنها تشويق و ساپورت آنها و كار خوبِ آنهاست))”
واين را از پدر و مادر تعميم بدهيد به تماااااام انسانها و اطرافيانمان.

 


خيلى وقتها به من ميگن:”شما ديگه خيلى به احساسات مردم اهميت ميدين.ديگه اينهمه أرزش و اهميت قائل شدن براى لحظه لحظهً احساسات إفراطه ، زياديه و…”
من تو پست قبل تا يه حدى سعى كردم بطور نيمه علمى توضيح بدم چرا…
اما ميخوام بازم بيشتر بگم چون به اعتقاد من همــــــــــــــــــــــــــــــــه شماها حتى اونايى كه ادعاى شديــــــــــــــــد مهربانى و درك و تفاهمتون ميشه هنووووووز خيلى عقبيد از دركِ و فهمِ احساسات اطرافيان و حتى عزيزانِ دلبندتون…
اميدوارم بهتون بَرنخوره، ولى هنوز اهميت حسّ و حال نزديكانتونو درك نكرديد؛هنوز تاثير حتى اعمال و رفتارهاى ريز و درشتتونو روى اونها در نظر نميگيريد.
يه حرفايى رو كه نبايد ميزنيد.
يه كارايى رو كه نبايد ميكنيد.
توى يك موقعيتهايى كه توجه بيشترى نيازه، شما در افكار و شلوغى ذهن خودتون درگيريد.
يه جاهايى كه بايد حواستون به يه چيزهايى باشه، كه اگر نباشه بعداً بايد اون مسائل با داد و بيداد و دعوا و دلخورى مطرح شه ؛همون مواقع شما به بى اهميت ترين مسائل شخصى مشغوليد.
يه وقتهايى كه با يك نوازش، يك جملهً اميدبخش، يك كلامِ گرمِ احساسى، يك رفتار دلگرم كننده،با يك تلفن و تماس ساده، با يك جوابِ مسيج كوچولو، با يك كامنت يا جواب كامنت زير عكس و پست،يك تشويق بخاطر كار خوبى كه از كسى ميبينيد، يك حمايت و ساپورتِ اثربخش،با٣٠ثانيه وقت گذاشتن براى يك آدم…ميتونيد دل كسيو شاد كنيد، ميتونيد عشق و مهرورزى رو تو خودتون رشد و پرورش بديد،ميتونيد از شكل گرفتن كينه و ريشه هاى انتقام در اطرافيانتون جلوگيرى كنيد، ميتونيد حالِ يكيو يكساعت خوب كنيد كه اونم تو اون يكساعت با اطرافيانش بهتر و پرعشق تر برخورد كنه، ميتونيد حالِ بد و اعصابِ خردِ كسيو كلاً عوض كنيد، ميتونيدخاطره خوب از خودتون بجا بذاريد، ميتونيد با اين خاطره خوبى كه از خودتون بجاگذاشتيد و حال خوبى كه ايجاد كرديد باعث بشيد اون فرد هم فرصتها و پيشنهادهاى خوبِشو بياد با شما درميون بذاره…
ميتونيد باعث بشيد با يك فيدبكِ خوبى كه نسبت به يك كار خوب ميديد، با يك جمله خوب با بيان حال خوبِ خودتون باعث بهتر شدن وادامه كار اون فرد بشيد.

 

 

 


اين تعريفها و تشويقها رو پيشً خودتون مخفى ميكنيد كه چى؟؟!! بخاطر عقده ها و كمبود هاى عجيب غريبى كه داريد وقتى از كسى كارو رفتار خوبى ميبينيد دهنتونو همچنان بسته نگه ميداريد و با انواع و أقسام بهونه هاى بيمارگونه خودتونو توجيه ميكنيد كه:
“طرف نيازى به تشويق من نداره…”
“حالا اگر ازش خوب بگم فكر ميكنه عاشقشم…”
“اگر كار خوبِشو براش بزرگ كنم انتظارش ميره بالا…”
“بزار هيچ ساپورتى نكنم كه تشنهً خوبى من بمونه…”

خيالتونو راحت كنم اين كارها و اين أفكار همه نمايانگر مريضى شماست ؛ هر توجيهى داريد باز هم نشانگر كمبودهاى روانى شماست.
اگر زيباييهاى كسيو نميتونيد تو روش بگيد كه مبادا خيال ورش داره شما از اون خيالاتى تريد.
اگر كار زيبا و قابل قدردانى كسيو بى جواب ميذاريد با هر فكر و بهونه و توجيهى ، اوضاع روانتون خراااااابه خراااب.
دنياى ما … آدمهاى دنياى ما… نياز دارن به جاى اينكه مدااااام بديهاشونو هى تو سرشون بزنن؛ خوبيهاشونوو هرچند كوچك بهشون يادآور بشيم. شما خودتون چطور لذت ميبريد اگر كوچكترين زيباييتون چه ظاهرى، چه رفتارى، چه فكرو نيّت خوبى كه داريد رو بهتون بگن؛ ازتون قدر دانى بشه… بهتون گوشزد بشه و چقدر ناراحت ميشيد و بدتون مياد اگر بهتون بى توجهى بشه، ازتون بجاى قدردانى از خوبياتون بد گفته بشه و سرزنش بشيد؛ چقدر بدتون مياد به مسيج و تماس تلفنيتون جواب درخور و مناسب و مهربانانه داده نشه… بابااااااا خوب بقيه هم مثل شما… پسر و دختر و مرد و زن و بچه و بزرگسال هم نداره… همهً آدمها در خواستن توجه و قدردانى يكسان و مشتركند.
و بهر بهونه اى جلوى خودتونو ميگيريد ، بدليل مريضى ها و كمبود هاى روانىِ خودتونه
اگر ميگيد:”اينجا ايرانه مردم جنبه ندارن…”
اگر ميگيد:”تجربيات قبلى بهم نشون داده كه نبايد اينكارهارو بكنم…”
اگر ميگيد:”نه آخه تجربيات من يكى فرق ميكنه دلايل من يكى موجهه… نه آخه من از كون فيل افتادم…”
هرررررررچى… هررررررر بهونه اى مياريد براى اينكه اين خوبيهارو نكنيد==> “(( مريضيد… حالتون خوب نيست… كمبود هاى روانىِ آنچنانى دااااااريد… بريد درمان شيد